امروز سالگرد عقدمونه. قراره ی روز خوب باشه. با اینکه همیشه گفتم از کیک و تبریک متنفرم ولی اون واسه تولد بود . و واسه سالگردمون اتفاقا خیلی دوس دارم ک جشن بگیریم. چون با همه ی خوبی و بدیایی ک گذروندم ی دریچه ی جدیدی ب زندگیم باز شد. رفتم تو ی مسیر تازه ک با تمام سختیش ولی میدونستم مسیر درسته از همون روز اول ک نامزد کردیم ب خودم عهد بستم ک هیچوقت پام نلغزه و با تمام مشکلاتی ک داشتیم هیچوقت نزاشتم این اتفاق بیفته. وارد ی مسیر جدید شدم ب اسم تعهد!
یاد گرفتم و دارم هر روز بیشتر یاد میگیرم عشقو ب وجود بیارم. و فهمیدم لذت اینکه یی دیوونه وار عاشقت باشه چقدر زیاده.روز عقدمون خوابم میومد و ساعت یک ب زوووور مامانم و داییم اومدن با کاردک جمم کردن انداختنم تو حموم. خیلی دی شده بود ارایشگاه ساعت 1نوبت داشتم و من یک تازه تو حموم بودم بعد بیا بیرون ناهار بخور بعدم ک بدو بدو رسوندنم ارایشگاه. خب ما جشنمون تو خونه بود خیلی حس خوبی بود وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دان تند تند کارارو میکنن از حمومم ک اومدم همسر جانم خونمون بود اومده بود اگه کمکی لازم داریم بکنه.خب خداروشکر ک تو نامزدی بدون ارایش دیده بودم خلوت دل ...
ادامه مطلبما را در سایت خلوت دل دنبال می کنید
برچسب : میمونم باتو,میمونم باتورضاشیری,با تو میمونم میبالم, نویسنده : 6khalvate-man127 بازدید : 100 تاريخ : جمعه 26 آذر 1395 ساعت: 6:25